سندروم HCG خانوادگي (Familial HCG Syndrome)
اين سندروم جديداً كشف شده و يكي ديگر ازعلل مثبت شدن آزمايش HCG در غياب حاملگي است. مردان و زنان افزايش توليد HCG را از طريق ارثي كسب ميكنند. مقدار HCG سرمي در اين افراد از IU/L 135-1 گزارش شده است.
اين حالت در چندين زن و مرد در يك خانواده (معمولا در برادران و خواهران) و در يكي از والدين وجود دارد.تمام موارد گزارش شده به اشتباه قبل از عمل جراحي باردار تشخيص داده شده اند و جراحي آن ها به دليل مشكوك بودن پزشك به حاملگي و يا سرطان انجام نشده است.
در اين سندروم بيماران HCG,HCG هيپوفيزي و HCG هيپرگليكوزيله توليد نكرده سرطان و نئوپلاسم تروفوبلاستيك حاملگي يا كوريو كارسينوما نداشته و HCG مثبت كاذب ندارند. چند مورد از اين حالت تاكنون گزارش شده كه در آن ها همگي يك شكل تجزيه شده از زنجيره بتاي آزاد را توليد مي كنند.
در اين حالت زنجيره بتاي آزاد فاقد قسمت پپتيد انتهايي C مي باشد.اين HCG از نظر بيولوژيكي غير فعال بوده بنابر اين تداخلي در سيكل قاعدگي يا تخمك گذاري زنان يا توليد اسپرم در مردان ايجاد نكرده و فقط موجب مثبت شدن آزمايش HCG سرمي ميگردد.
استفاده از HCG به عنوان مواد نيرو زا
برخي از ورزشكاران ممكن است جهت دوپينگ از HCG براي تحريك توليد هورمونهاي استروئيدي استفاده مي كنند كه اين خود ممكن است سبب افزايش مقدار سرمی HCG گردد.
نتايج مثبت كاذب HCG
اكثر كيت هاي تجاري براي شناسايي HCG بر پايه مدل ساندويچی بنا شده اند كه در آنها از دو آنتي بادي استفاده مي شود. اولين آنتي بادي منوكلونال ضد HCG است كه جهت گرفتن HCG بر روي يك فاز جامد ثابت شده است.
آنتي بادي ثانويه يا آشكار ساز منوكلونال يا پلي كلونال بوده و به اپي توپ ديگري از HCG متصل و با يك آنزيم نشان دار شده و تشكيل ساندويچی را با HCG مي دهد.
غلظت HCG ارتباط مستقيمی با آنتي بادي آشكار ساز متصل داشته و در مقايسه با منحني كاليبراسيون غلظت HCG در سرم مشخص مي شود. آنتي بادي اوليه و ثانويه ممكن است از موش يا بز گرفته شوند.
نتايج مثبت كاذب معمولا به واسطه وجود آنتي بادي هاي هتروفيل در سرم بيماران ايجاد ميشود. آنتي بادي هاي هتروفيل آنتي بادي هاي انساني بر عليه آنتي بادي هاي حيواني هستند. شناخته شده ترين آنتي بادي هاي تداخل كننده HAMA (Human Anti Mouse Antibody) مي باشد.
اما آنتي بادي هاي ضد حيوانات ديگر مانند بز ((HAGA گوسفند (HASA ) خرگوش (HARA) نيز ممكن است سبب تداخل گردند. آنتي بادي هاي هتروفيل با ايجاد پل بين آنتي بادي گيرنده و آشكار ساز موجب ايجاد واكنش مثبت كاذب مي گردند.
آنتي بادي هاي هتروفيل به دو نوع تقسيم مي شوند:
نوع اول كه نادر بوده و اختصاص به آنتي بادي هاي حيواني دارد. معمولا اين آنتي بادي ها بعد از اينكه فرد در معرض آنتي بادي هاي مونوكلونال موشي قرار گرفت (بواسطه تزريق) ساخته مي شوند.
در روشهاي عكسبرداري و شيمي درماني كه عمل هدف گيري بافت مورد نظر بوسيله آنتي بادي هاي مونوكلونال موشي انجام مي شود، HAMA بوجود مي آيد. معمولا اثر اين نوع آنتي بادي ها در سنجش هاي ايمني به مراتب از نوع دوم بيشتر است.
نوع دوم كه شايع تر است آنتي بادي هاي غير اختصاصي با افينيته پايين هستند. اين آنتي بادي ها معمولا در اثر مواجه شدن فرد با پروتئين هاي حيواني (تغذيه، تماس محيطي، تنفس، واكسن ها) بوجود مي آيند.
فاكتور روماتوئيد كه يك آنتي بادي ضد ايمونوگلوبولين است نيز ممكن است با آنتي بادي هاي حيواني واكنش دهد. گفته شده در روشهايي كه در آنهااز دو آنتي بادي (موش و بز) استفاده مي شود نسبت به روشهايي كه در آنها هر دو آنتي بادي موشي است كمتر تحت تاثير واكنش مثبت كاذب قرار مي گيرند.
اما چون ايمونوگلوبولين هاي گونه هاي مختلف شديدا همولوگ هستند يك آنتي بادي هتروفيل ممكن است با ايمونوگلوبولين هاي حيوانات ديگر واكنش دهد. بنابر اين استفاده از آنتي بادي گيرنده و آشكار ساز از گونه هاي مختلف مانند موش و بز نمي تواند اين مسئله را حذف نمايد.
برخي ازشركت هاي سازنده كيت هاي الايزا جهت حذف تداخلات ناشي از آنتي بادي هاي هتروفيل ايمونوگلوبولين هايي را به معرف هاي خود اضافه ميكنند. اما سرم برخي بيماران حاوي مقادير بسيار زيادي از آنتي بادي هاي هتروفيل بوده و اثر مواد بلوك كننده براي خنثي سازي آنها كافي نبوده و نتيجه مثبت كاذب اجتناب ناپذير است.
گزارشات نشان ميدهد كه سرم 30تا40 درصد افرادداراي آنتي بادي هاي هتروفيل است. در يك مطالعه وسيع شيوع آنتي بادي هاي هتروفيل جهت تاثير در نتيجه آزمايش HCG تقريبا در حدود 4-3 درصد جمعيت مورد مطالعه گزارش شده است.
اين بررسي بيانگر اهميت تاثير آنتي بادي هاي هتروفيل در نتيجه آزمايش بوده و آزمايشگاه ها بايد از اين پديده آگاهي داشته و آمادگي برخورد با آن را داشته باشند.